پارميسپارميس، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 5 روز سن داره
پارساپارسا، تا این لحظه: 6 سال و 1 ماه و 8 روز سن داره

پارميس و پارسا عشقاي اسماني❤️👨‍👩‍👧‍👦

معاینه پارمیس و .........

دخترم میدونم توهم خسته شدی ولی تا 2شنبه صبر کن به احتمال زیاد 2شنبه این دنیای بیرون و که فقط صداشو میشنوی میبینی دخترم دیروز یکشنبه به مورخ 1/4/92 منو خیلی ترسوندی رفتیم پیش خانم دکتر برا ویزیت هر هفتمون که فشارو وزنمو گرفت گفت خوبه بعد گفت حرکات پارمیس چطوره گفتم صبح زود تکون خورده 1بارم ساعت 3 تاحالاهم که ساعت 6 تکون نخورده گفت برو رو تخت ضربانشو بشنومو معاینه کنم ضربان قلبت بد نبود ولی هرچی تکونت میداد و معاینت میکرد هیچ عکس العملی نشون نمیدادی زوری 2تا تکون یواش که من اصلا متوجش نشدم  رو انجام دادی خانم دکتر گفت برو یه نوارقلب بگیرو بیار برام رفتیم بیمارستان بعد قسمت زایشگاه گفتم یه نوارقلب جنین دارم برام انجام بدین مامای انجا...
2 تير 1392

26/3/92

دخترم روز یکشنبه زیر دلم درد گرفت و همه لگدات پایین شکمم بود و با لگدات دلم درد میگرفت من و بابایی ترسیدیم پاشدیم رفتیم بیمارستان خانم دکتر گفت هنوز زود برا زایمان ضربان قلبت و شنیدیم و فشارمو گرفت گفت همه چیز خوبه یه امپول برام نوشت گفت برو بزن و خودتو گرم بگیر اگه لکه یا خونریزی داشتی بیا دوباره ولی خدا رو شکر حالم خوبه و مشکلی نداریم
29 خرداد 1392

دکتر پارمیس 18/3/92

سلام دخترقشنگم شنبه رفتم دکتر برای وضعیتت وتاریخ زایمان خانم دکتر گفت وضعیت نرمال وزنش حدود 3کیلو و هنوز بچه بالاست و پایین نیومده وقت داری برا زایمانت
28 خرداد 1392

دسته گل پارميس

سلام دخملي مامان ديشب بابايي تعريف كرد چه دسته گلي به اب داداي پارميسم بابا ميگفت:وقتي خواب بوديم شما بيدار بودي و دست گلي كه به اب دادي اين بود كه با 3تا لگد محكم باباتو بيدار كردي باباتم كه خوابش سنگين ولي لگتات كاري بود و بابارو بيدار كردي بابا گفت :فكركردم اشتباه ميكنم دست گذاشته بود رو شكمم و ديده بود به دستشم لگد ميزني ماماني شماره هاي معكوس براي دنيا امدنت شروع شده
20 خرداد 1392