درد ودل با پارميس

سلام جيگري مامان فقط 5هفته ديگه مونده تا بياي پيش من وبابا جوني منتظرتيم با اشتياق زياد ساك بيمارستانتم بستم كه اماده باشيم دوست دارم باتمام وجودم تمام هستي من دخترم هرچي به زايمانم نزديك ميشم  هم احساس خوبي دارم كه پيشم مياي وديگه من و بابات تنها نيستيم و از يه بابت هم ناراحتم كه ديگه اين لگت هاي خوشكل صبحگاهي كه گشنت ميشه وموقعي كه موزيك ميذاريم وشما شروع به تكون خوردن ميكني رو ديگه ندارم تازه وقتي بابا دست روشكمم ميذاره شما هرجاهستي مياي وزير دست بابات مشت ولگد ميزني دلم برا كارات تنگ ميشه جيگري مامان